استرس و فشار روانی
استرس چیست؟
فشار روانی[1]، تنیدگی یا استرس (به انگلیسی: stress) در روانشناسی به معنی فشار و نیرو است. تنش و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل تنیدگی نامیده میشود. استرس یک فشار روانی و احساسی بیش از حد تحمل فرد است. در واقع استرس زمانی ایجاد میشود که ما نتوانیم با فشارهای کوچک کنار بیاییم. استرس در افراد مختلف متفاوت است، ممکن است عاملی برای فردی ایجاد استرس کند ولی در فرد دیگر، به هیچ عنوان استرس ایجاد نکند هر چیزی میتواند جزو این فشار کوچک باشد مثلاً پول، کار، درس و ... .
استرس میتواند روی رفتار شما تأثیر بگذارد یا روی عملکرد بدن شما حتی برخی میگویند میتواند روی اندام و زیبایی صورت شما تأثیر بگذارد. علائم استرس تفکر نگرانکننده، شامل اضطراب، مشکلات خواب، عرق کردن، از بین رفتن اشتها و مشکل در تمرکز حافظه است ومیتواند سبب به وجود آمدن بعضی بیماریها مانند ms بشود
تنیدگی چیست ؟
تنش ایجاد شده در بدن و واکنش بدن را تنیدگی میگوییم به عبارتی هر عاملی موجب تنش روح و جسم و از دست دادن تعادل فرد شود، تنیدگیزا است. هنگام وارد شدن استرس بدن واکنشهایی از خود نشان میدهد تا تعادل از دست رفته را بازگرداند که این عمل استرس است. تنیدگی واکنشی است که در فرد در اثر حضور عامل دیگری به وجود میآید و قوای فرد را برای روبهرو شدن با آن بسیج میکند و ارگانیزم (یا موجود زنده) حالت آماده باش پیدا میکند.
تغییر شغل، نقل مکان به یک شهر جدید، ازدواج،بازیهای پر تنش، مرگ نزدیکان، و وجود یک بیماری بااهمیت در خانواده از جمله عوامل بیرونی رهاسازی فشارعصبی هستند. جالب آنکه حوادث شادیآور نیز میتوانند به همان اندازه وقایع غمبار برای انسان فشارزا باشند برشور دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم از عوامل درونی میتوان به ناراحتیهای جسمانی یا روانی اشاره کرد. برخی از ویژگیهای شخصیتی، مانند نیاز بهدست آوردن رضایت دیگران نیز میتوانند فشارزا باشند.
مراحل استرس
استرس سه مرحله مشخص دارد:
- واکنش اخطار: از نظر فیزیولوژیک خبر ناگوار پس از شنیده شدن، به صورت اعلام خطر در مغز ثبت میشود، هیپوتالاموس احساسات و عواطف این خبر را تفسیر میکند. هیپوتالاموس اخطار الکتروشیمیایی به غدد هیپوفیز در مرکز جمجمه میفرستد، غدد هیپوفیز آغاز به ترشح هورمونی برای محرک قشر غدد فوق کلیوی میکند، غدد آدرنال فعال میشود و کورتیکوئید ترشح کرده در جریان خون میریزد و این پیامهایی به سایر غدد در سراسر بدن میبرد، در نتیجه، طحال برای عمل بسیج شده، گلبولهای قرمز اضافی وارد جریان خون میشوند، اکسیژن و غذای اضافی وارد سلولهای بدن میشود، قدرت لخته شدن خون ازدیاد مییابد، کبد، مواد قندی و ویتامینها را رها میسازد، ضربان قلب بیشتر میشود، تنفس تغییر میکند. خون از پوست و احشاء به ماهیچهها و مغز جاری میشود، دستها و پاها سردتر میشوند و کل سازواره (ارگانیزم) به صورت آماده برای حمله و تهاجم یا فرار در میآید.
- گام مقاومت: طی این مرحله که ممکن است از چند ساعت تا چند روز به طول انجامد، بدن عملاً برای مبارزه با عامل فشار بسیج است که اگر برای مدتی طولانی همچنان بسیج بماند، ذخایرش به تدریج تخلیه میشود. مانند کشوری که در حال جنگ است و توان خود را صرف میکند و ذخایرش به تدریج تمام میشود.
- گام فرسودگی: بدین معنی است که انرژی بدن تمام و تا حد زیادی در برابر بیماریها و بد کار کردن اعضایش آسیبپذیر شدهاست. این همان جایی است که بیماریها آغاز به تظاهر میکنند و ممکن است از اضطراب، افسردگی، خستگی، عصبانیت، وسواس، پیری زودرس و سرماخوردگی، بیاشتهایی، دژگواری، سردرد، فشار خون بالا، سکته قلبی، روماتیسم، میگرن و آنفلوآنزا ... آغاز به تظاهر کند.
شناخت استرس
1- بدن انسان در مقابله با تنیدگی از الگوی مشخصی پیروی و فرایند عصبی شیمیایی، معینی را طی میکند، رویدادهای هیجانآور خوشایند همان اندازه واکنش در بدن به وجود میآورند که رویدادهای ناخوشایند میتوانند ایجاد کنند، یک خبر بسیار هیجان آور، همان اندازه استرس ایجاد میکند که یک خبر بد ایجاد میکند.
2- تنیدگیهای شدید و طولانی در همه حال باعث از پا درآمدن فرد نمیشوند و افراد در بعضی موارد میتوانند با عوامل استرس زا سازگار شوند. نمونه آن خو گرفتن افراد در شرایط سخت و طاقت فرسا مثل دوران اسارت یا خو گرفتن به کاری سخت و طاقت فرسا مثل شغل آتشکاری در ذوب آهن است.
3- این افراد با وجود سازگاری با شرایط استرس زا نمیتوانند از آثار زیان بار آن صد در صد مصون بمانند و دچار مشکلات جسمانی، روانی، عاطفی و اجتماعی میشوند. مثلاً فردی که مدت زیادی در اسارت است یا فردی که تحت شرایط بدی در معدن تاریک و دورافتادهای کار میکند، بعد از مدتی دچار ناراحتیهای روحی - عاطفی و پیری زودرس میشود.
4- بدن ما وقتی چیزی را تنیدگی تلقی کرده و به آن واکنش نشان میدهد که ذهن ما به آن مارک استرس زده و در واقع پیشتر آن را شناخته باشد.
5- نوع پاسخ افراد به استرس نیز به ویژگیهای شخصیتی، مسائل فرهنگی، شرایط زندگی و تجربههای افراد بر میگردد.
چگونه استرس را از خود دور کنیم؟
- یکی از راههای مقابله با عوامل فشار، شهامت برخورد با واقعیت است: باید هر رویدادی را که اتفاق میافتد بپذیریم و پس از پذیرش در آن پدیده به دنبال حکمت ومصلحتی باشیم و روی موضوع بدین صورت بنگریم که چگونه از آن اتفاق به صورت مثبت بهرهبرداری کنیم، یعنی همه چیز میتواند به یک فرصت تبدیل شده و قابل استفاده باشد. اگر انسان نتواند واقعیتها را بپذیرد و از آن در جهت مثبت استفاده کند دچار حالتی میشود که اصطلاحاً به آن تحلیلرفتگی یا به اصطلاح عامه بریده میگویند. علائم تحلیل رفتگی عبارتاند از احساس از دست دادن کنترل کارها، عدم علاقه، نداشتن احساس خوبی از کار و شغل خود، بها ندادن به کار، احساس عدم کفایت، احساس قصور و کوتاهی داشتن، تمایل به بیاعتبار کردن کار، احساس نامؤثر بودن، کجخُلق شدن، آداب و معاشرت را رها کردن. در حالت شدید تحلیل رفتگی نیز، احساس قدر ناشناسی از جانب دیگران، احساس اینکه فرد میخواهد همه چیز را رها کند و سر به بیابان بگذارد، بروز مییابد.
- یکی از راهکارها حمایت اجتماعی است و اینکه دوستانی داشته باشیم که با وجود کاستیهای موجود در کارمان ما را تأیید کنند.
- یکی دیگر از راهکارها حمایت اطلاعاتی است دوستانی داشته باشیم که به ما اطلاعات بدهند یا تجربههای خود را در اختیار ما قرار دهند.
- حمایتهای مالی نیز در برخی موارد میتواند از شدت فشار بکاهد.
- یکی دیگر از راههای مقابله با فشار به وجود آوردن انطباق است. با ایجاد نگرش مثبت در خود نیز میتوانیم خیلی از رویدادها را انگ فشار نزنیم.
- تقویت هوش هیجانی که همان توانایی اداره و بهکارگیری صحیح احساسات در راه مثبت و سازنده است نیز به کنترل استرس کمک میکند.[5]
بیگمان زیربنای بخش بزرگی از بیماریهای جسمی و پریشانیهای روانی، میزان تحمل فشار روانی و ناتوانی فرد برای مقابله باآن است. هر چند بسیاری از شغلهای امروزی فشار روانی را نیز همراه خود دارد، اما دست اندرکاران آن میدانند چگونه با چنین فشارهای تنش زایی مقابله کنند و با وجود محرکهای فشار زایی که در کار روزانه با آن روبرو میشوند، میدانند چگونه از آثار زیانآور آن دوری گزینند. اما برخی افراد شاغل بدین اندازه توانایی یا امکان لازم برای مقابله یا فرار از محرکهای تنش زا را ندارند و همواره در معرض این محرکها هستند. چنین افرادی گرفتار فرسودگی شغلی میشوند و مشکل خود را در زمینههای گوناگون شناختی، هیجانی و رفتاری نشان میدهند.
- دوری از محل اضطراب باعث آرامش فکر شده و فرصتی جهت مقابله با مشکل به شما میدهد.[6]
- زمانیکه اضطراب وجود شما را فرا میگیرد، نفسهای عمیق بکشید، این کار باعث کاهش اضطراب میگردد.[6]
- تمرکز بر یادگیری بهترین راهکار هست. یادگیری میتواند به معنای انتخاب مهارتهای جدید، جمعآوری اطلاعات جدید یا جستجوی چالشهای فکری باشد. پرداختن به فعالیتهای یادگیری، افراد در محیط کار را از تأثیرات مخرب استرس از جمله احساسات منفی، رفتارهای غیراخلاقی و فرسودگی شغلی دور میکند.[7]
منبع: ویکی پدیا
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C